همه ی مقالات / فریده آژیر

ساخت وبلاگ


همه ی مقالاتی که از فریده آژیردر این وب سایت درج شده است.

لطفا ادامه را کلیک کنید.

فریده آژیر / رابطه ی عمل و نظریه

انسان باترکیب کردن چندین مفهوم،حکم واستنتاج به شکل های عالیتری از شناخت مثل گمانه(یافرضیه) وتئوری(یانظریه) میرسد، گمانه حدسی است، که در مورد یک پدیده یایک قانون که اگر درعمل درستی اش ثابت شود، آنگاه به تئوری یا نظریه تبدیل می شود.

تئوری یا نظریه ،شناختی عمیق وهمه جانبه از حوزه هاوپدیده های معین بدست می دهد.همانطورکه گفته شد یک گمانه ،هنگامی به یک تئوری علمی تبدیل می شود، که درعرصه پراتیک،به اثبات برسد،در هرگمانه وتئوری،می توان وحدت مفهوم،حکم واستنتاج را مشاهده کرد،زیرا در ساده ترین فرضیه ها،هم از مفاهیم استفاده می شود وهم حکم واستنتاج در آن وجود دارد.

بنابراین شناخت نسبی ما از پدیده هاهیچ گاه پایان نمی پذیرد، وهمواره تکامل می یابد،انسان تا کنون به جنبه هایی از واقعیت دست یافته که این جنبه ها مطلق وتغییر ناپذیرند . برای مثال این حکم فلسفه علمی که ماده بر شعور مقدم است،یا شعور خاصیت مغز است، اما چه چیز درستی شناخت را معین می کند ،یعنی چه معیاری نشان می دهد ،که این شناخت حقیقت است ،ودیگری حقیقت نیست.

اندیشمندان براین باورند که تنها معیار وملاک برای حقیقت پراتیک یا عمل انسانهاست ،اینکه آیا حقیقت عینی می تواند، به تفکر انسانی نسبت داده شود یانه که این خود به تئوری مربوط نیست بلکه به پراتیک بر می گردد، یعنی وقتی می خواهیم درستی شناخت را بررسی کنیم ،از حوزه تئوری خارج می شویم ،واین به پراتیک مربوط می شود، ودرآنجا جواب خودرا پیدا می کند. پس هر کنش ورفتارگروهی برای تعریف خود تحت عنوان صنف یا هر اسم دیگری نیاز به تئوری برای رسیدن به هدف مشخص دارد که باید خود وبرنامه خودرا در چهار چوب خاص تعریف کند، تا در مراحل بعدی این امکان را بدست دهد، که حقیقت را از یک سری پندارها وخیال ها تشخیص داده وارد حوزه پراتیک (عمل) شود.

=======================

فریده آژیر / رشد جامعه شناسی ادبیات در ایران.

جامعه شناسی ادبیات درغرب حوزه جا افتاده ای است ،که با وجود چهره های بارزی همچون آرنوند هاورز،جورج لوکاچ،لوسین گلدمن،والتربنیامین ،ژاک دریدا و غیره توانسته اند هم به غنای دانش ادبی یاری رسانند، وهم به شناخت عمیق از رشد اندیشه وتحولات اجتماعی بیافزایند .

در ایران به جز چند چهره ی شناخته شده هم چون امیر حسن آریان پور ،علی اکبر ترابی ،جعفر پوینده که عمدتا به ترجمه ی آثار مربوط به جامعه شناسی ادبیات پرداخته اند، زیرا جامعه شناسی ادبیات ایران چندان گسترده نبوده است.این در حالی است ،که نقد ادبی در داخل با حضور چهره هایی چون رضا براهنی،هوشنگ گلشیری ،داریوش آشوری ،شمس لگنرودی ،شاهرخ مسکوب ،فرج سرکوهی،پیام یزدانجو و چند تن دیگر نشان پویایی وجدی تر شدن نقد ادبی در ایران است .در این میان آثار بابک احمدی در غنای شناخت نظریه های زیبایی شناسی وادبیات نقش چشمگیری داشته اند .با این همه نقد ادبی فارسی (ایرانی)عمدتا با تمایلات هستی شناسانه،اسطوره شناسی،زیبا شناسی ،بررسی تاریخی و نظریه پردازی توام بوده است.

شاید بتوان گفت در سالهای اخیربا گسترش نقد روان کاوانه ، بویژه با آثاری چون" روانکاوی وادبیات" ،"دومتن دو انسان" از حورا یاوری،"تحلیهای روان شناختی در هنر وادبیات " از محمد صنعتی و"بوف کور وناسیونالیسم" از آجودانی و"نقد های ارزنده و هرمنوتیکی" بهروز شیدا به ادبیات فارسی در حال نضج است.اما در توصیف جامعه شناسی ادبیات باید از آن به عنوان دانشی میان رشته ای نام برد که از یک سو با علوم ادبی ،زبان شناسی وفلسفه در هم آمیخته واز سوی دیگر با علوم اجتماعی وتاریخ ارتباطی تنگاتنگ دارد .با این همه برخی جامعه شناسی ادبیات را از جامعه شناسی ادبی جدا می کنند .به عقیده آن ها جامعه شناسی ادبیات به فرامتن یا بافتار متن می پردازد، در این حوزه ،تولید وتوزیع کتاب خوانندگان ،نویسندگان منتقدان نهاد های ادبی قرار می گیرند، در حالیکه جامعه شناسی ادبی که یکی از شاخهای علوم ادبی است ،توجه خودرا به متن ومعنای متن معطوف می کند ،وبه دنبال گسترش درک وتاویل متن بارویکردی زبان شناسانه ومعنا شناسانه است.

==============================

فریده آژیر / ارتباط خلاقیت با تخیل .

با اینکه خلاقیت وتخیل یکی نیستند اما باهم ارتباط نزدیک دارند ،زیرا خلاقیت مستلزم کاربرد تخیل است ،واین آموزش وپرورش وبویژه معلمان هستند که چنین استعدادها را در کودکان کشف کرده ومی پرورند ،واز این رهگذر است که دانشمندان برای درگیر شدن در کار ژنتیک دست به ابداعات خیالی می زنند و فرمول هایی را در این زمینه بکارمیبرند ومعتقد هستند هنگامیکه ما روابط تازه ای کشف می کنیم غالبأ با توسل به تخیل،خودرا از جهان اطراف خود جدا کرده ،ادراکات خودرا درونی می کنیم واحتمالات مختلفی را مورد بررسی قرار می دهیم ،اما به هنگام کاربرد تخیل خود،همیشه خلاق نیستیم ،بطور مثال ،بازی تخیلی کودکان میتواند تکراری باشد،اما درهمان بازی ها ممکن است دست به خلاقیت نیز بزنند چنین رویکرد هایی موجب می شود برخی از کشورها ازجمله فنلاند بیشترین زمان را در مدارس به بازی وکمترین آن را به تحصیل وتدریس اختصاص دهند ،زیرا کودکان در چنین فرهنگی ظرف نیستند تا پراز معلومات شوند بلکه تخلیل وخلاقیت آنها را پرورش می دهند تا برای زندگی در جامعه آماده باشند ،از سویی تخیل کمک می کند تا تفاوتهای فردی شناخته شوند چون تخیل توانایی به تصور در آوردن چیزی است که در دنیای خارج مصداق ندارد واین عنصر خلاق است که تبدیل تخیل به واقعیت می شود. ازاین روی وقتی ما خلاق هستیم که به تفکر خود جسم بدهیم وآنچه را که غیر قابل مشاهده است قابل دیدن کنیم نمونه بارز آثار هنریست که نتیجه تخیل می باشد وازقوه به فعل در می آیدودر سیستم آموزش ما چنین امکانی در اختیار کودکان عملاً موجود نمی باشد و زمان وفرصتی برای کاوش نیست ومعلمان نیز با توجه به ساختارهای غیر علمی ومشکلات خاص معیشتی فرصت وتوان پرداختن به چنین آموزش هارا ندارند صرفاً در صدد پاس کردن ساعت تدریس می باشند گفتنی است اکثر کشور ها حوزه زیبایی شناسی وخلاقیت را برای یادگیری ضروری می دانند حتی به کودکان زیر 5سال نیز دراین راستا اشاره می کنند تا به جستجوی زیبایی ازجمله رنگ ،شکل وطرح واکنش نشان دهند واین فرایند یعنی خلاقیت وتخیل در بازی ریشه عمیق دارد وروحیه بازی کردن در طول دوران زندگی بعنوان بخشی خلاق وجود ما، در ما باقی می ماند وبازی انعطاف پذیری ومهارت های حل مسئله را که برای خلاق بودن لازم است تقویت می کند ،اما ساختار عبوس وخشن جلوی هرگونه نشاط وشادی را می گیرد وکودکان فرصت های سالم راکه از طریق بازی درکلاس ایجاد می شود از دست می دهند ومعلمان نیز دغدغه تدریس کتاب ها را دارند که انباشته از مطالب غیر مفید وغیر ضروری است، از این روی نظام آموزش وارد یک فضای دگم پراز خشونت وسرکوب وامیال فروکوفته می شود سرانجام به عصیان وسرکشی منجر شده وبدنبال خود ناهنجاری های اخلاقی ،روحی ،روانی واجتماعی دارد.

=============

نقد

در این نوشته شما باتوجه به این جمله : "عمل را مقدم بر ذهن تصور کرده اید.یعنی فعالیت ذهن به دنبال فعالیت اعضا می آید.

( ازدید من،فعالیتی بدون تصور پیش ازعمل وجودندارد،یعنی محال است عمل معقول یاغیرمعقولی باشد،که پیش از تصورپدیدار شود،حتاازدیوانگان،یعنی همواره تصور یک عمل مقدم برعمل است )همانطور که درادامه آورده اید."انسان وقتی روی اشیای مادی عمل می کند،آنها را باهم مقایسه می کند."

اما دربخشی از نوشته آورده اید: "برای اینکه خاصیت اساسی هرشیء رابشناسد،خواص غیر ضروری واتفاقی آنرادرنظرنمی گیرد."بااین جمله موافقم ،یعنی همه وجوه یک عمل برای انسان آشکارنیست.اما بااین بخش که فرموده اید:"به این ترتیب او می تواند،آنچه را که درتولید وزندگی انسانها اهمیت اصلی دارد،کشف نماید." باپوزش ،موافق نیستم،زیرا همیشه نکات مهم زندگی آگاهانه بدست آمده اند،نه اتفاقی،یعنی شماپیشرفت ها ونکات مهم رامدیون اتفاقات وبخش ناآگاه ذهن انسان تصور کرده اید،تا بخش آگاه و هدفمندوبرنامه ریزی شده ی ذهن انسان!

گویا ازدید شما ادیسون خواسته است،تلفن را اختراع کند،بطوراتفاقی برق را اختراع کرده است!درحالیکه اینگونه نیست.

درادامه نقیض گفتار پبشین را بیان کرده اید.که من بااین بخش موافق هستم.

"درشکل گیری مفاهیم ،روشهایی مانند تحلیل وترکیب،اهمیت دارد،درتحلیل ،ما مابطور ذهنی یک شیء را به عنصر سازنده اش تجزیه می کنیم،.......تاجنبه های مهم رابشناسیم .

درآنجایی که این فورمول ذهنی را با واقعیت اجتماعی برای پیداکردن یک راهکار ترکیب کرده اید،جایی برای امیدواری وچراغی برای ادامه ی راه بازگذاشته اید.اما نصفه ونیمه .

کاش درآنجایی که فرموده اید:"این عمل بدین منظور صورت می گیرد،که اهمیت هر عنصری .....رابشناسیم"

این نکته را هم روشن می کردید که:هرپدیده در عین استقلال درزیر پوسته ی ظاهری استقلال،رگه ای از وابستگی به همدیگر دارد.

معلمان وکارگران در عین استقلال رگه هایی از پیوندرا نیز باهمدیگر دارند،که باشناسایی این استقلال وآن رگه ی پیوند،می توانند،گاه درقالب یک وجود پیوسته متشل بوده وگاه باحفظ استقلال خود،هویت خودرا برای جلوگیری از حل شدن ونابودشدن وتبدیل به یک سنتز(برنهاد )نگهدارند.

===============

پاسخ نقد

بله همیشه ذهن فعالیت خودرا از بیرون ودنیای عینی واز طریق پراتیک می گیرد یعنی بدون عمل وپرایتک ومشاهده ذهنیتی وجود ندارد که همان شناخت است ، وتمام فعالیت ذهن انسان مادی هستند حتی خود ذهن ومنظور ازشناخت طبقات اجتماعی بویژه کارگران این است،بنابه خاصیت طبقه بودن می تواند وارد صحنه مبارزاتی شده وتغییرات لازم را بوجود آورد زیرا معلمان جز طبقات نیستند زیرا که تولید مادی نمی کنند ونمی توانند هزینه کنند نمونه اش 14مهر روز جهانی معلم بود ،البته بطور غیر مستقیم درتولید مادی دخالت دارند

===============================

فریده آژیر/ فرآیند یاد گیری و آموزش پرورش ایران

حرفه پیچیده ودشوار معلمی، که دست اندرکاران آموزش وپرورش که بی تخصص ترین افراد هستند، نادانسته آن را مصرف کننده دانسته، وبا سهل انگاری وبی تفاوتی چشم برآن بسته وازکنارش با توجیه های غیر علمی وغیر منطقی رد می شوند ،متاسفانه معلمان صرفا به خاطر بهبود معاش وزندگی خود بناچار چند شغله هستند، وبناخواست فرصت پرداختن به کیفیت تدریس خوب را از دست می دهند ،اغلب اینان نیز ذات وهویت وسالت شغل خودرا حتی در مقابل نا چیز ترین مبلغی که در شان اونیست به آنها پرداخت می شود ،از یاد نمی برند ودر کار خود یعنی در امر آموزش مانند نقاشان،موسیقیدانان ومجسمه سازان در خلق آثار هنری غرق میشوند، زیرا معلمان خوب با ابداع،نوع آوری در روشهای تدریس وتدوین مواد آموزشی سعی در بالا بردن کیفیت آموزش دارند ،ودر این راستا از علوم مختلف ازجمله روانشناسی ،جامعه شناسی ،زیست شناسی وغیره بهره می گیرند ودر فرایند تدریس از روشهای متعددی ،چون فرضیه،آزمایش،مشاهده ی نتایج پروسه تدریس مطلوب استفاده می کنند، لذا در تدریس علم وهنر به طور پیچیده درهم تنیده اند ،چون مهمترین هدف آموزش در کشورهای پیشرفته پرورش قوه تفکر ،استدلال وباز یابی در دانش آموزان می باشد،از این روی فرصت وامکانات لازم را در اختیار آموزگاران خود قرار می دهند ، تا آنها از عملکرد تفکر وشناخت اطلاع داشته باشند، ومفهوم یادگیری معنادار را به ویژه برای رشد قوه فکری دانش آموزان حایز اهمیت بدانند ،که این مهم در روند آموزش وتدریس در کشور ما غایب است. چون معلمان خوب ،خوب به دنیا نمی آیند، بلکه در فرایند آموزش ساخته می شوند، هرچند فضای آموزشی به این مهم که زیرساخت های مسایل مالی وبهبود وضعیت اقتصادی معلمان است توجه نکرده ونمی کنند ، وبه باور وفرضیه آنها هرکسی می تواند به صرف داشتن عقاید مورد قبول آموزش وپرورش وارد امر تدریس شده ،بی توجه به اینکه، تدریس وآموزش به دانش ومهارت وسیعی نیاز دارد، تا مراحل آموزش ویادگیری تضمین شود

==========================

فریده آژیر/ منشأ زبان

منشا زبان هرچند دورتر از دسترس هرنوع دانش شناختی که درتصور انسان بگنجد جای داشته ،علی رغم این همین دانش دست نیافتنی همواره اذهان بیشتر مردم را بخود جلب کرده که به این دانش توجه کنند،با اینکه بحث منشأزبان در سراسر تاریخ مکتوب ونوشته شده ی دنیا به اشکال گوناگون ودر میان ملل مختلف همواره مطرح بوده بطوری که پسامتیکوس فرعون مصر ،سعی کرد تاکهن ترین ،زبان را یعنی زبان اولین انسان ها را کشف کند ،برای این کودکی را ازفضایی بدور از هر نوع سخن گفتن زیر نظر گرفته وپرورش دادواولین حرفی که کودک بر زبان آورد ،بکوس (bakos) بود که در زبان اروپایی به معنی نان است،با این وجود درقرن هیجده زبان شناسان فراوانی در اروپا می کوشیدند به این پرسش پاسخ دهند که میان زبان نخستین آدمی وشکل امروزی پیچیده آن چه مراحلی وجود داشته ودرهمین قرن مردم نیز تلاش می کردند برای صورتهای کلمات و واژه ها توضیحات تاریخی راه یابند تابا آنچه که اصول جهانی تحولات زبان شناسی خوانده می شود تناسب وهارمونی داشته باشد.سرانجام همین کوشش ها وجستجوها برای پیدا کردن خاستگاه زبان از قرن هیجده رشد یافت ورو به افزایش نهاد ودانشمندان اروپایی هرروز چیز های جدیدی در باره زبان کسب می کردند که به جهان رو به گسترش استثمار زبانی وتبلیغات مذهبی وتجارت اروپایی تعلق داشت ،اکنون در میان زبان شناسان کوشش های بسیاری انجام می شود تابرای زبان انسان ها وفرآیند رشد وگسترش آن تدابیری اندیشده تابلکه اجداد زبانهای اولیه ی انسان را پیدا کنند .

کندیاک و روسو هردو به این تصور بودند که زبان ازدل حرکات اشاره ،تقلید وصداهای طبیعی نشأت گرفته است منتهی چون حرکات ،صداها ونشانه های ارتباطی کافی نبوده به ناچار عناصر آوایی موجود در زبان انسانها رفته رفته دست بالا پیداکرده واین پروسه با روند دیگر پیش رفته وبا کمال رسیده واز رهگذر زنجیره آوایی مشخص به لحاظ معنایی باموجودات وپدیده های جهان پیوند خورده وبر توان فکری انسان ها کم کم افزوده شده .

======================================

فریده آژیر / منشا شناخت

دنیای خارج روی انسان ودنیای پیرامون او عمل می کند، ودر اواحساس ها ،تصورات ومعانی مناسب با او بوجود می آورد ،به عبارتی آنچه که در ذهن می گذرد مرتبط با دنیای عینی وبیرون از ذهن است،انسان تمام پدیده های طبیعی را از طریق حواس پنج گانه خود درک می کند، اگر این اشیای بیرونی که خارج از ذهن وجود دارند روی او عمل نمی کردند،انسان هرگز قادر نبودهیچ گونه تصوری از آنها داشته باشد، آنچه که اهمیت دارد ،این است که انسان بطور ساده از اشیا تأثیر نمی پذیرد ،بلکه بطور فعال وعملی روی آنها اثر می گذارد .فلسفه علمی با ارایه دادن تئوری شناخت تنها منشا واساس شناخت ،دنیای عینی واشیا وپدیده های درون آن است، بنابراین تئوری علمی شناخت پروسه یا جریان شناخت را بر مبنای عمل وپراتیک قرار می دهد ،وانسان در جریان عمل وپراتیک در پروسه فعالیت تولیدی است که اشیا وپدیده های جهان را می شناسد به عبارت دیگر انسان به تنهایی نمی تواند تأثیر چشمگیر بر جهان بگذارد چون در این تأثیر نیاز به کار گروهی وهمکاری دیگران یعنی در جامعه است زیرا بازتاب فعال جهان عینی است ،که از طریق زندگی اجتماعی ودرجامعه بوجود می آید،ازاین روی تاریخ جامعه ،بطور عینی از تکامل طبیعت متمایز می شود ،زیرا در روند طبیعت نیروی های با شعور وآگاه دخالت ندارند ،تکامل خود بخود ایجاد می شود ،هیچ تغییری حرکتی ،در طبیعت ،از روی قصد ،هدف معینی نیست ،در مورد جامعه ،چنین عمل نمی شود ،زیرا دراین جا ،با انسان هایی سروکار داریم، که صاحب اندیشه وآگاهی هستند ،اراده وتمایلاتی دارند ،اینها دارای هدف های معینی می باشند، وسعی می کنند، به مقاصد وآرمانها دست یابند ،وجود شعوردر جامعه موجب شده، تا این توهم پیش آید ،که این شعور ،اندیشه وهدف ها هستند، پایه زندگی اجتماعی می باشند، اما این اندیشه ها ونظریات مختلف هستند، واین اختلاف بکل ،در برابری های اجتماعی ودیدگاه طبقاتی است ،که افراد با دیدگاه متفاوت در جامعه حضور پیدا می کنند، وموجب می شود، که انسانها نتوانند، حول محور خواسته ها ی خود اتفاق نظر داشته متشکل شوند ،وسازمان یافته متحد حرکت کنند.

================================

فریده آژیر / پی بردن به خواص اصلی پدیده های طبیعی وشناخت آنها

فعالیت ذهنی انسان که اطلاعات داده شده بوسیله شناخت حسی را جمع بندی می کند از فعالیت عملی سرچشمه می گیرد.انسان وقتی که روی اشیای دنیای مادی عمل می کند ،آنهارا بایکدیگر مورد مقایسه قرار می دهد، وبرای این که خاصیت اساسی هر شی را بشناسد، خواص غیر ضروری واتفاقی آن را در نظر نمی گیرد ،به این ترتیب او قادر است،آنچه راکه در تولید وزندگی انسان ها اهمیت اصلی دارد ،کشف نماید .اگر قرار باشد انسان تمام خواص و ویژگی های اشیا را با هم در نظر بگیرد هیچ وقت به خاصیت اصلی هر شی پی نمی برد .برای مثال انسان تنها زمانی می تواند بطور ارادی ازیک سنگ تیز برای بریدن استفاده کند ،که خاصیت تیز بودن را از دیگر خواص غیر ضروری جدا کند.

به این ترتیب اومفهوم تیزی را درست کرده ،وبرای این خاصیت او خواص غیر ضروری سنگ را کنار می گذارد .

پس در شکل گیری مفاهیم ،روشهایی مانند تحلیل وترکیب و...اهمیت دارد در تحلیل ما بطور ذهنی یک شی ویک پدیده را به عنصر سازنده اش تجزیه می کنیم .این عمل بدین منظور صورت می گیرد، که اهمیت هرعنصری ویا هرجنبه از یک شی ویا پدیده را دریابیم، وجنبه های مهم را بشناسیم .مثلاً جامعه را به طبقات وقشر های مختلف تقسیم کنیم ،مانند طبقه کارگران ،سرمایه دران وغیره ...نقش هریک را در تولید جامعه جداگانه در نظر بگیریم ،اهمیت وارزش هرطبقه را بشناسیم .بااین اوصاف پی می بریم ،که کارگران عنصر مهم وتعیین کننده در تغییر وتحول جامعه هستند، مشروط بر اینکه سازمان یافته،متشکل،منسجم،هدفمند وبا برنامه ریزی مدون از طریق شورای رهبری هدایت شوند ،اما ما معلمان چون با طیف وسیع جامعه از جمله دانش آموزان واولیا مرتبط هستیم بنابراین بسیار تأثیر گذار در سرنوشت خود وجامعه می باشیم ،پس آنچه در این پروسه حایز اهمیت است، راهکار های عملی ودرعین حال مداوم نظیر تجمع،اعتصاب ودیگر راهکارهای مؤثر وسازمان یافته ...

===================

اندیشه وهنر معلم...
ما را در سایت اندیشه وهنر معلم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9rahemoalemd بازدید : 52 تاريخ : سه شنبه 8 فروردين 1396 ساعت: 5:18