نقدی بر یک گفتار / نادر پور خانی

ساخت وبلاگ

نادر پور خانی / گیلان

نقدی بر یک گفتار

دوستان! معلمین فرهیخته!

دگربار از همه ی مخلصین می خواهم وجیزه ی این برادر کوچک خویش را با نگاه ارام_ سوای پیش داوری های معمول_ بخوانند؛ وبعد از آن، کلام دیگری نخواهم داشت:

متن ذیل پاسخ عزیزی ست؛که فرموده بود:همه ی مشکلات وطن از علوم انسانی ماست!

و صاحب این قلم در پاسخش آورد:.............

نادر پور خانی / گیلان

نقدی بر یک گفتار

دوستان! معلمین فرهیخته!

دگربار از همه ی مخلصین می خواهم وجیزه ی این برادر کوچک خویش را با نگاه ارام_ سوای پیش داوری های معمول_ بخوانند؛ وبعد از آن، کلام دیگری نخواهم داشت:

متن ذیل پاسخ عزیزی ست؛که فرموده بود:همه ی مشکلات وطن از علوم انسانی ماست!

و صاحب این قلم در پاسخش آورد:

دوست عزیز!

مشکل از علوم انسانی نیست!

مشکل از اجرای ناقص ماست!

و اجرای نادرست!

و نیم بند اجرا کردن دستاورد های علوم انسانی آکادمیک جهان ست ؛نازنین....!؟

ما همین دستاوردهای نظیر؛ پارلمان، انتخابات، دمکراسی، استقلال قوای سه گانه، خطوط و زوایای متنوع کشورداری، دانشگاه، دادگستری، دانش ریاضی، دانش شیمی و داروسازی، تکنولوژی های قابل قبول ما....... وهمین حقوق شهروندی را چقدر گزینشی و میلی و منافع جویانه ی گروهی انتخاب می کنیم .....؟!( البته دانش تجربی: شیمی، فیزیک، ریاضیات و تکنوِلوژی را آز غرب تمامن داریم اجرا و دنبال می کنیم. منظور، اجرای ناقص علوم انسانی ست......!!)

همین مخلوط کردنها و ناقص اجرا کردن هاست؛ که" هرج و مرج" و مصیبت خلق می کند...؟!

ورنه کشورهایی نظیر؛

نروژ ، سویس ، سوئد، ژاپن، کره ، و دگر کشورهای رشد یافته ی آماری ؛ همین دستاوردهای علوم انسانی جهانی رو انجام دادند، الان دادگستری و زندان را از کشورهای خود جمع کردند؟!

(و یا بشدت بسمت کاهش شکایت ها و زندان ها به پیش می تازند!.)

اگر بپذیرم علوم انسانی راه خطای رفته ؛ باید در راستای همین تفکر: دانش پزشکی ، دانش نجوم _ و دانش مدیریتی جهان هم ؛که علوم انسانی است_ همه رو بپذیرم؛ که اشتباه رفتیم؟!

چطور در دانش پزشکی _ که کشورما بیشترین رشد را در بعد انقلاب داشته_ هنوز از "ما بهتران " ما برای چکاب و تراپی به ایران خودمان اکتفا نمی کنند ؛ و مراحل تشخیصی و درمانی ایران خودمان را قبول ندارند.....؟! ومدام اروپا و آمریکا را انتخاب می کنند، بعد دانش علوم انسانی می شود؛" بد و غربی" ...... و ما هم می شویم؛ غربزده.....؟!

اکنون کمی توجه کنیم ؛ ما در این کشور چقدر دست به عمل جراحی زیبایی می زنیم؛ وغرب چقدر؟!

آمارپزشکی عمل جراحی محدوده ی صورت ایران را ۲۵ برابر ژاپن نشان می دهد؟!....ولی دانش پزشکی رو هیچکس حمله نمی کند؟!...

"طلاجواهرات " پوشان ودگر عوامل تفاخر آمیز ما ، بیشتر است یا غرب و ژاپن و....؟!

زیر بنای خونه های ما ،متراژی بیشتر دارد یا خونه های اروپایی ها؟!(البته" ما" در اینجا منظور از ما بهتران است؟! وزیر آنها با دوچرخه، سر وزارت می رود؟! وزرای ما چه سان....؟! زندگی وزرای اسلامی ما، استان داران ما و...... را با زندگی وزرای ژاپن و یا هم قطاران آنها..... یا آلمان و.... لطفا مقایسه کنید؛ از این قیاسات چه خواهیم دید ؟! )

دوست عزیز! ما اکنون ریشه هایمان را با قاطی کردنها، خشکانیدیم؟! و الان در هیچ گلدانی گویی ریشه نکرده ایم؛ و ریشه نداریم؟!

و همه چیزمان را با همین حمله های غیر کارشناسانه ، خراب کردیم؛ برادر!

این که خیلی عجیب می شود؟! در جهان امروز، ما بیاییم از صفر، همه چیز روبیاغازیم؟!؟!

چرا اینگونه بر دانش جهانی علوم انسانی، لگام گسیخته اسب می تازانیم؟!

و پیامدهای اجرای نادرست؛ وخروجی های ابتر ما را مدام بهانه می کنیم؛ بر "دانشی" که تاکنون ناقص و میلی ودیمی اجراکرده ایم؟!

دانش جهانی یکشبه زاده نشده است؛ دوست گرامی؟! ادامه همان دانش ابتدایی ست ؛

که روزگاری: ایران ، یونان و روم باستان پیشتاز و بیرقدار این دانشها بودند.......؟!

و امروز در پروسه تکوین ، کمال یافته های آنها را _ در جوامع پیشرفته ی امروز ی_ با دانش های مدرن و" به روز"شده می بینیم!

چیزی که امروز ما شکوه داریم ؛ اخلاقیات ماست؛ که ما با قاطی کردن ها؛ و با خروجی ها بد؛ کاملا اخلاق را _که همه ی افتخار پیشینیان ما بود_ سخت دچار بحران کرده ایم؛نازنین!اتفاقا همه ی اینها نشان" بد اجرا " کردن همان علوم انسانی ست؛ که با خلق فاصله های طبقاتی و سخنان ریاکارانه خلق کردیم ؛ دوستان!

گفتنی ست؛ همین شعارها را ما دهه پنجاه می دادیم؟!....و با انقلاب ، بتدریج با گذشت زمان همه رو ناقص اجرا کردیم؟! راه رفتن و ماهیت اصیل خویش را هم از یاد بردیم ؟!...

آن عرفان پاک آمده در کتابهایمان را .....نگاه پرجذبه ی حافظ و خدای سخن سعدی را.....جا دارد؛ یکبار دیگر همه ی ما، مدینه ی فاضله سعدی _بوستان _ و بعد گلستانش را حتی جوانمرد پروری فردوسی _ شاهنامه را_ بخوانیم؛ ببینم نگاه های متفاوت ما چقدر به هم نزدیک می شود؟!....وچه یکپارچگی جانانه ی

در این وطن پرالتهاب ما خلق می شود؟!

من دگر بار خواهش می کنم ، حداقل متن همه آشنای ما " منت خدای را عزوجل.....دیپاچه ی گلستان سعدی را یک بار دیگر با نگاه متعالی که سعدی در بخشش و .....دارد ؛ جملگی مورد توجه قرار بدهیم! تا شاید از این "تنگ نظری هایی خشک " و غیر منعطف؛ که آسمان وطن را فراگرفته،نجات یابیم!

اندیشه وهنر معلم...
ما را در سایت اندیشه وهنر معلم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9rahemoalemd بازدید : 36 تاريخ : سه شنبه 8 فروردين 1396 ساعت: 5:18