تاوان معلمی (بخش یکم) رسول بداقی

ساخت وبلاگ

تاوان معلمی (بخش یکم) خاطرات / رسول بداقی

در خرداد 91 ما هفت تن(منصور اسانلو،عیسی سحر خیز،حشمت الله طبرزدی،مجید توکلی،مهدی محمودیان،کیوان صمیمی،رسول بداقی)به خاطر خواسته های خود در اوایل خرداد دست به اعتصاب غذا زدیم،این اعتصاب غذا به خاطر اینکه به زندانبان ها خبر ندادیم،هیچکدام احضار نشدیم،فقط در رسانه ها درج شده بود،.................

تاوان معلمی / بخش یکم /خاطرات / رسول بداقی

در سال 1391 در زندان رجایی شهر کرج سالن 12 ما هفت تن بودیم ،که باهم قرار گذاشتیم اعتصاب غذا کنیم،هرکدام خواسته ای که داشتیم،را بیان کردیم،برسر برخی خواسته ها به توافق رسیدیم،و یک بیانیه ی مشترک دادیم،آن موقع سالن 12 هنوز تلفن نداشت،ما حرفها،پیامها وخواسته های خودمان را با خانواده و رسانه های داخلی و خارجی بوسیله ی بچه های زندانی عادی به بیرون میفرستادیم،تنها دریچه ی ارتباطی ما باخودمان بود،و روزهای ملاقات که هفته ای فقط 20 دقیقه با خانواده ی درجه ی یک،پدر،مادر،برادر،خواهر،زن و فرزندان بود،ملاقات ها سه گونه بود،حضوری،کابینی(پشت شیشه،بوسیله ی آیفون)و ملاقات ویژه ،ماحتا با زندانیان عادی هم به سختی تماس برقرار می کردیم،درسالن 12 که مخصوص زندانیان سیاسی،امنیتی، عقیدتی بود،ماکاملا در حالت ایزوله بودیم،حق رفت و آمد وارتباط با زندانبان و زندانیان را نداشتیم،حق رفتن به کتابخانه نداشتیم،دکتر رابه سالن می آوردند،مبادا در طول مسیر ما با زندانیان ارتباط داشته باشیم،بین ما تا زندانبانها،(افسرنگهبانی)که زندانیان اصطلاحا به افسرنگهبانی زیر هشت می گویند،دو درب بسته فاصل بود،برای اینکه ما با زیرهشت،ارتباط ما بازیر هشت(افسرنگهبانی،بوسیله ی یک آیفون انجام می شد.در کل زندان به قانون پادگانی اداره می شود،در روز دو بار آمار گرفته می شود،صبح و عصر،چراغها ساعت 10 شب خاموش می شود،سکوت برقرار است،و6 صبح بیدارباش است.هر کدام از زندانیان عادی که با ما ارتباطی برقرار می کردند،به شدت مجازات می شدند،لذاما هم نمی خواستیم،برای آنان مشکلی ایجاد کنیم،خلاصه ای از موقعیت زندان رجایی شهرچنین است:

این زندان دارای 10 بند است،و هربند دارای سه سالن می باشد، هر بند از زندان رجایی شهر دارای سه طبقه است،که هربلوک سه طبقه را یک بند می گویند، وهر طبقه یک سالن نامیده می شود،در انتها هر سالن یک نماز خانه ،به ابعاد 15 متر در 10 مترساخته شده،بین نمازخانه و هرسالن یک راه پله برای ورود و خروج و رفتن به هواخوری وارتباط با سالنهای یک بندهست،که در مواقع ضروری برای ورودو خروج وبرای اینکه زندانیان هر سالن با هم روبرو نشوند،از آن استفاده می شود.

درآن سرهرسالن راه پله ی دیگری هست،که ارتباط سالن ها بندهاوزیرهشت(افسرنگهبان ) را باهمدیگر و با راهروهای اصلی ،درمانگاه ،قسمت اداری،سالن ملاقات،درب خروجی زندان،وباسایربندهابرقرارمی کند،بین هر بند،با بند دیگر،فضایی تقریبا1000 متری هست،به عرض 20 وطول 50مترکه زندانیان برای هوا خوری از آن استفاده می کنند،این فضای بین هر بند(1000متری) مخصوص یک بند(هرسه سالن) است،در برخی بندها به خاطر مسائل امنیتی اجازه نمی دهند،که زندانیان هرسالن با هم ازهوا خوری استفاده کنند ،لذا در دو یا سه نوبت از ساعت 8 بامداد(پس از آمارگیری صبح)تا 5عصر (پس از آمارگیری عصر) نزدیک به 9 ساعت به نوبت از هواخوری استفاده می کنند،درب فروشگاه نیز داخل راهروی سالنها است،و زندانیان برای خرید باید وارد هواخوری شده و با استفاده از پنجره ای که در داخل هواخوری هست خریدشان را انجام بدهند،آنهم فقط در ساعتی که در هوا خوری هستند،می توانند خرید کنند.زندانیان حق همراه داشتن پول نقد را ندارند،فقط باید از کارت پاسارگادبرای خریداستفاده کنند، وجه رایج بین زدانیان باهم سیگار ویا کالا است.

در خرداد 91 ما هفت تن(منصور اسانلو،عیسی سحر خیز،حشمت الله طبرزدی،مجید توکلی،مهدی محمودیان،کیوان صمیمی،رسول بداقی)به خاطر خواسته های خود در اوایل خرداد دست به اعتصاب غذا زدیم،این اعتصاب غذا به خاطر اینکه به زندانبان ها خبر ندادیم،هیچکدام احضار نشدیم،فقط در رسانه ها درج شده بود،5روز از اعتصاب غذای ما گذشت،من به خاطر برخی ملاحظات،راهم را از سایرین جداکردم،طی نامه ای به رئیس زندان نوشتم که به خاطر این خواسته ها ( حقوق پایمال شده ی دانش آموزان و معلمان،در اعتراض به نظارت استصوابی و...... )دست به اعتصاب غذا میزنم،آقای محمد مردانی رئیس زندان رجایی شهر که به تازگی به جای حاج کاظم بر مسند،قدر تکیه داده بود،برخلاف همیشه،ظرف 20 دقیقه از نوشتن این نامه ،مرا احضار و از من خواست راهی انفرادی شوم.

اندیشه وهنر معلم...
ما را در سایت اندیشه وهنر معلم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9rahemoalemd بازدید : 84 تاريخ : سه شنبه 8 فروردين 1396 ساعت: 5:18